درک و اعتبار برداشت از دین و قرآن کریم به مبانی و پیشفرضهایی چون انتساب الفاظ و معانی قرآن به خداوند و قابلیت دستیابی مفسر به محتوای آیات مرتبط با فرهنگ عصر نزول و توجه به آینده بستگی دارد. این در حالی است که برخی از نظریات روشنفکرانی مانند ابوزید، که تحت تأثیر هرمنوتیک، زبانشناسی و معناشناسی جدید غرب قرار گرفتهاند، این مبانی را به چالش میکشند. نتایج مدعای آنان به تضعیف کارایی و اعتبار آیات قرآنی و متون دینی در زمینه اثبات مقاصد و معانی سنتی منجر میشود. ابوزید ادعا میکند که متن قرآن حاوی الفاظ پیامبر اسلام است که از تجربه معنوی او ناشی شده و زبان قرآن زبانی بشری است که قابلیت بررسی علمی و زبانشناختی دارد. همچنین، وی بر این باور است که قرآن تحت تأثیر فرهنگی است که پیامبر (ص) در آن زندگی میکرده، و بین متن و فرهنگ ارتباطی دیالکتیکی برقرار است. بنابراین، مقاله حاضر به تحلیل و نقد برخی از ادعاهای ابوزید در زمینه دین و قرآن میپردازد و یافتههای آن نشان میدهد که ادعاهای وی در مورد دین و قرآن کریم اساساً مردود میباشند.